یکی از عواملی که از دیرباز مورد توجه انسان بوده است ساختن و به دست آوردن رنگ بوده است. رنگ علاوه بر مصارف هنری، در رنگ کردن پارچه، رنگ کردن اجسام، پوشش لعابها و در شیشه استفاده میشود. رنگ در گذشته به صورت طبیعی از گیاهان و جانوران و برخی مواد معدنی گرفته میشده است. مثلا از نوعی صدف، رنگ قرمز تهیه میشده و چون این رنگهای طبیعی به علت پیشرفت صنعت مقرون به صرفه نبوده است از اکسید فلزات برای رنگین کردن شیشهها استفاده میکنند که خواص این اکسیدهای فلزی به شرح ذیل است:
دارا بودن استحکام و مقاومت در برابر حرارت و رطوبت و داشتن قدرت حلالیت خوب در شیشه.
تولید شیشه رنگی در دنیای باستان در حقیقت امری اجباری بوده است. چرا که جهت رنگی کردن شیشه باید از اکسید فلزات گوناگون استفاده کرد. شواهد تاریخی و باستانشناسی نمایانگر این حقیقت مهم است که شیشهی رنگی به صورت مهرههای تزیینی ریز و درشت حدود بیش از هزار سال به رقابت با سنگهای قیمتی که دسترسی به آنها جهت عموم به مراتب دشوارتر از شیشه بود، پرداخته است.
دستور ترکیب اکسید فلزات مختلف به مادهی اصلی جهت ساختن شیشههای رنگی به روی یک سری گل نوشته مکشوف از حفریات کتابخانهی آشوربا نیپال در نینوا با تمام جزییات آورده شده است.
ترکیب اکسید فلزاتی چون منگنز و آهن جهت به وجود آوردن شیشه رنگی، برای اولین بار به احتمال قوی به صورت تصادفی صورت گرفته است، ولی استفاده از اکسید فلزات دیگری چون مس، سرب، کبالت و سنگ سرمه باید به صورت ارادی و دانسته صورت گرفته باشد.»
یکی از مهمترین عوامل در شیشهگری دستی نحوهی ساخت رنگهای شیشه و یا به اصطلاح شیشهگران نحوهی «باربندی» است، چرا که تنوع رنگها موجب زیبایی بیشتر فرآوردههای شیشهای میشود و معمولا شیشهگران برای تهیهی رنگهای مورد نیاز از اکسیدهای فلزات که به صورت پودر در بازار وجود دارد استفاده میکنند. این اکسیدها به اندازهی مورد نیاز میبایست با خرده شیشه یا سیلیس مخلوط شود و سپس جهت ذوب شدن به مدت ۸ ساعت در داخل کوره با حرارت ۱۰۵۰ تا ۱۲۰۰ درجه سانتیگراد قرار گیرد.
در صورتی که مقدار سیلیس موجود در مادهی اولیه زیاد باشد به همان نسبت درجهی حرارت بیشتری جهت ذوب لازم است. کوره باید در تمام طول شبانه روز روشن باشد و شیشه در حالت مذاب نگهداری شود. در غیر این صورت به شیشه لطمه وارد میشود.»
رنگهایی که معمولا در صنعت شیشهگری مورد استفاده قرار میگیرد به شرح ذیل است:
رنگ آبی
شیشهی آبی که شاید بتوان آن را اولین رنگ مورد علاقهی شیشهگران باستان دانست از اکسید کبالت و یا اکسید مس در تهیهی انواع پررنگ و کمرنگ استفاده میشود. قدیمیترین شیشهی آبی از حفریات باستانشناسی در بینالنهرین به دست آمده است که رنگ خود را مدیون اکسید کبالت است. تنها درصد کمی از این اکسید کافی است (۵ درصد) تا به شیشه رنگ آبی دهد.
رنگ قرمز
شیشهی قرمز به دو طریق مختلف ساخته میشد: نوع اول استفاده از اکسید مس است که این روش متداولتر نسبت به روش دوم که استفاده از اکسید سرب است، میباشد. لازم به تذکر است که استفاده از سرب جهت تهیه شیشهی قرمز تنها برای مدت کوتاهی مورد مصرف شیشهگران دوران باستان بوده است و منسوخ شده است.
رنگ شیشه سفیدی مات
این شیشه از آنجا مورد استفاده قرار گرفت که شباهت زیادی به مصنوعات گرانبها مانند چینی داشت. شیشهی سفید تولید شده به وسیلهی شیشهگران باستان معمولا به تنهایی مورد استفاده قرار نمیگرفت. بلکه با رنگهای دیگر مخلوط و از آن اشیای زینتی بدل چون مرمر، عقیق و یا عقیق سلیمانی میساختند و یا جهت تزیین ظروف شیشهای مختلف از آن استفاده میکردند. شیشهگران دوران باستان جهت تهیهی این رنگ از ترکیب کلسیم و سنگ سرمه استفاده کردهاند.
رنگ سبز
به وجود آمدن این رنگ تقریبا تصادفی بوده است و با ذوق شیشهگران این رنگ شیشه بیشتر مورد مصرف عادی و روزانه تا تزیینی داشته است، چرا که تولید آن در مقیاس وسیع صورت میگرفت و در میان رومیان متداول بوده است.
شیشه سبز رنگ، رنگ خود را مدیون اکسید آهن است که به صورت طبیعی در شن مورد مصرف این صنعت وجود داشت. اکسید آهن در موقعیت “فرو”، که جذب کنندهی قوی در ناحیهی قرمز طیف نوری است باعث به وجود آوردن رنگ آبی میشود. در حالی که یونهای فریک از جذب کنندهای ضعیف است در ناحیهی بنفش طیف نوری است، شیشه را زرد میکند. ترکیب یونهای فرو و فریک رنگ سبز را تولید میکند.
رنگ زرد
تولید شیشه زرد پیش از دیگر شیشههای رنگی آغاز شده است، به طور مثال اولین شیشهی تاریخ گذاری شدهی مصر که مربوط به توتمویس است، به رنگ زرد بوده است. لازم به تذکر است که ترکیب بیشتر مقدار فلز میتواند شیشه را بسیار پررنگ کرده و رنگ تیرهای که به نظر میرسد به سیاهی میزند.
رنگ بیرنگ یا شفاف
تولید این نوع شیشه برای اولین بار در ایران و بینالنهرین از قرن چهارم ق.م به بعد شروع شده است و در مصر یک قرن بعد صورت عمل به خود گرفت.
شیشه را میتوان با استفاده از سنگ سرمه صاف و شفاف ساخت. فیالمثل اگر خمیر شیشهای که دارای رنگ سبز است را با سنگ سرمه مخلوط کرده و تا درجهی حرارت مخصوص حرارت بدهند شیشهی به دست آمده صاف و شفاف است. استفاده از سنگ سرمه در حدود قرن چهارم م از رونق افتاد و جای خود را به منگنز سپرد و دلیل آن شاید سهلالوصول بودن منگنز نسبت به سنگ سرمه است و این جایگزینی تا قرون اسلامی ادامه داشت.
به طور کلی برای رنگین کردن شیشه از اکسیدهای فلزی زیر استفاده میشود:
رنگ آبی (لاجوردی) اکسید کبالت
رنگ قرمز سلنیم + کادمیوم
رنگ قرمز یاقوتی طلا
رنگ زرشکی بیاکسید منگنز
رنگ قهوهای پیریت، گوگرد، ذغال چوب
رنگ شیری نمکهای فسفر
رنگ فیروزهای اکسید مس
رنگ نارنجی کادمیوم= سلنیم با درصد کم
رنگ زرد نقره (آرژان)، گوگرد
رنگ سبز کرم = مس
رنگ بنفش نیکل
نور و رنگ در شیشههای کلیسا
کلیساهای جامع گوتیکی جنبهی دیگری از پیکر عرفانی کلیسا یا پیکر انسان متبرک و مقدس و مطهر یعنی دگرگونی شکل و هیئت وی در پرتو فضل و عنایت ربانی را محقق میسازد.
تحقق این حالت نورانی و شفاف معماری، فقط با تقسیم و تفکیک عناصر ساختمانی به تویزه و غشاء یا پوسته که تویزه نقش سکون و ایستمندی و پوسته نقش پوشش را دارد امکانپذیر شد به یک معنا این تشخیص و تمیز، نمودگار گذار از ایستایی جماد به نبات است و عبث نیست که طاق قوسی معماری گوتیک یادآور کاسهی گل است. از سوی دیگر معماری «شفاف» یا نورانی، بدون به هم پیوستن شیشههای رنگی و منقوش که جدارهها را منقوش و نورگیر میسازد، در عین حال که محرمیت و صمیمیت حرم یا زیارتگاه نیز محفوظ میماند، قابل تصور نیست؛ در این معماری نوری که توسط شیشههای رنگین شکسته شده، دیگر نارسیدگی و خامی دنیای برون نیست. بلکه امید است و سعادت ابدی. در عین حال، رنگ آن شیشه بند، خود به نور تبدیل شده یا به بیانی صحیحتر، روشنایی روز به وساطت رنگ شفاف و درخشان شیشه، غنای درونی خود را بر آفتاب میاندازد. همچنان که نور الهی فی نفسه خیره کننده است و چشم را طاقت دیدارش نیست، وقتی در آینهی روی انعکاس و انکسار یافت، تخفیف مییابد و لطف و رحمت میشود. هنر شیشه بندی با نبوغ و دهاء مسیحیت مناسبت صمیمی دارد، زیرا رنگ با عشق تطبیق میکند، همچنان که شکل و صورت، متناظر با شناسایی است.
تجزیهی نور واحد به واسطهی مادههای رنگارنگ شیشهها، یادآور وجودشناسی نور الهی است بدان گونه که قدیس بوناونتور شرح و تقریر کردهاند.
رنگ غالب در شیشهی بند منقوش، آبی است که نمودگار ژرفا و آرامش آسمانی است. رنگهای قرمز و زرد و سبز کمتر به کار میرود، و به همین دلیل گرانمایهتر مینماید. تصور ستارگان و گلها و در و گوهر، قطرات خون مسیح (ع) را به خاطر خطور میدهند. تفوق رنگ آبی در شیشه بندهای قرون وسطی، روشنایی آرامبخش و ملایمی میآفریند.»
این پنجره یکی از قدیمیترین نمونههای پنجرهی رنگی فرانسه است، که بر اثر آتشسوزی در سال ۱۱۹۴م آسیب دیده است. این پنجره اکنون در راهروی جنوبی کلیسا قرار دارد.
راهب بزرگ کلیسای سنت دنی، نزدیک پاریس، در نیمهی اول قرن دوازدهم وقتی این پنجرههای شیشه رنگی نصب میشد اظهار داشت احساس بشر میتواند به سوی چیزی که ورای ماده است هدایت شود.
این پنجرهها “الفبای تصویری است ” که برای همه قابل درک است. شکوه عارفانهی آنها به مؤمن شناختی برتر میدهد. این تجربهی بصری فراخوانی مستقیم به سوی روحانیت است.
در و پنجرههای رنگی شارتر مادر مقدس با لباس آبی یخی بر تختی رفیع با کودکی در بغل دقیقا بر روی خط مرکزی تابلو قرار دارد. حالت خشک و راست مریم (س) و در مرکز قرار گرفتن وی اشاره به بیانی نمادین از ایدههای تجریدی دارد. این حالت با مسیح کودک (ع) در اوایل مسیحیت و بیزانس، که سمبل تولدی دوباره بود، تطابق دارد.
رنگ آبی لباس در مقابل زمینهی قرمز نارنجی قرار دارد که به آن نوری سرد ولی درخشان میدهد. آبی یخی و قرمز نارنجی تضاد شدیدی از سردی و گرمی به وجود میآورد.
امروزه علم به ما میگوید ستارگان آبی، خورشیدهای فعال و جوان ولی ستارگان قرمز در حال زوال است.
این مریم ملکهی آسمان است که زادهی آبی جهان اولیه است. او همانند ستارهای جوان میدرخشد. کودک، یعنی تجسمی از فرزند خدا، ملبس به لباس قرمز تیره است. مجالس مربوط به فرشتگان ملازم در دورههای بعد اضافه شده است. طرح آنها از نظر طرح یا رنگ با تصویر مرکزی هماهنگی ندارد. با وجود این، این اثر بسیار عالی و تماشایی است.
رنگ پنجرههای رنگی در اثر حرکت نور خورشید و در نتیجه با تغییر زاویهی تابش نور در مواقع مختلف روز تغییر میکند. شیشههای رنگین این نوع پنجرهها همانند سنگهای قیمتی همواره میدرخشد.