سادهترین تعریفی که میتوان برای شیشه بیان کرد عبارت است:
«شیشه مایعی سفت شده است. بر خلاف اسمی که بر آن نهادهاند بلور در ساختمان شیشه موجود نیست و همین مطلب باعث شگفتی است.»
«شیشه محصول نهایی ذوب یک مادهی سیلیسی مانند پودر سنگ سیلیس و یا ماسهی نرم با یک قلیا، نمک یا اکسید فلز است. نوع و اجزای ترکیبی در شیشه باعث ویژگیهای خاص در هر شیشه میشود نظیر رنگ و یا فقدان آن، شفافیت، نیمه شفافی، تاری و یا کدری، روشنی و اعوجاج نور و … است.»
” احمد حامی” در کتاب مصالح ساختمان در مورد تعریف شیشه مینویسد:
«شیشه جسمی است بیرنگ، سخت، شکننده و شفاف که برای گذراندن نور و حفظ زیستگاهها از اثرهای جوّی به ویژه باران و برف، باد و کم و زیاد شدن سرما مصرف میشود.»
در فرهنگ عمید در تعریف شیشه آمده است:
«شیشه جسمی است شفاف و شکننده که از ذوب کردن شن و آهک و مواد دیگر در کورههای مخصوص به شکلها و اندازههای مختلف ساخته میشود و مادهی اصلی شیشه سیلیس یا ماسه است. مواد دیگر از قبیل کربنات دوسود و آهک به نسبتهای معین را در آن میریزند و با حرارت ۱۵۰۰ درجهی سانتیگراد ذوب میکنند.»
در فرهنگ فارسی معین در تعریف شیشه چنین آمده است:
«شیشه جسمی است شفاف، حاکی ماورا و شکننده و مخلوطی از سیلیکاتهای قلیایی، شیشه دارای شکل هندسی نیست. در نتیجه میتوان آن را به شکل دلخواه درآورد.»
در لغتنامهی دهخدا این چنین شیشه را تعریف کرده است:
«شیشه، جسمی صلب و غیر حاجب، حاکی ماورا و بیرنگ که آن را حاصل میکنند. از ذوب شن، مخلوط پتاس و سود، و از آن ظرف و عینک و جز آن میسازند و یکی از مواد گرانبهایی است که در تملک انسان است و بدون آن علم کیمیا و فیزیک ناقص خواهد بود.
صلابت شیشه به درجهای است که غیر از الماس چیز دیگری آن را قطع نمیکند و هیچ یک از ترشیها در آن اثر نمیکند و به صعوبت الکتریسته و حرارت را هدایت میکند.»
«شیشه، عجیبترین مادهای است که بشر با آن آشنا شده است و به همین دلیل برخی از صاحب نظران معتقدند که شیشه باید به عنوان «مایع فوق تبرید شده» چهارمین حالت ماده – در کنار سه حالت دیگر یعنی جامد، مایع، گاز – نام پذیرد. چرا که هیچ ماده دیگری نیست که به این اندازه قوی یا به این اندازه ضعیف، تا این حد زیبا و در عین حال این قدر کاربرد داشته باشد. شیشه مایعی است مذاب که بدون آن که متبلور شود سردی سخت است.»
«سی.ام. هاریس در کتاب “فرهنگ تشریحی معماری و ساختمان” شیشه را این گونه تعریف میکند:
شیشه مادهای غیر عالی، سخت و شکننده، معمولا شفاف یا نیمه شفاف، که با ذوب کردن مخلوطی از سیلیکاتها (مانند ماسه) و مادهای گدازآور (مانند آهک و کربنات سدیم) تولید میشود. شیشهی مذاب را میتوان باد کرد، ریخت، کشید، غلتک زد یا پرس کرد و به انواع شکلها درآورد. قرنها پیش، شیشهی پنجره نازک بود و معمولاً کیفیت نازلی داشت؛ غالباً ته رنگ سبز یا بنفش را داشت و پر از حباب بود. پس از حدود ۱۷۰۰ م، فرآیندهای تولید شیشه به طور چشمگیری اصلاح شد؛ در نتیجه قیمت شیشه به شدت کاهش و ابعاد جامهای شیشهای افزایش یافت و نصب شیشه در و پنجره بیشتر رایج شد.»
«شیشه مادهای سخت، شکننده و غیر متبلور است، که با مخلوطی از سیلیکا با یک مادهی قلیایی همچون پتاس یا سود ساخته میشود. مستندات مربوط به اولین کارکرد شیشه در تاریخ به سالهای حدود ۳۵۰۰ تا ۳۰۰۰ ق.م باز میگردد که در تمدن بینالنهرین از آن به عنوان لعاب استفاده میشود. شیشهی تاجی، شیشهی سنگ چخماقی، شیشهی بند سربی و خمیر شیشهای از انواع شیشهها محسوب میشود.»
آکامی علوم آمریکا تعریف دقیقتری برای شیشه پیشنهاد کرد:
«شیشه مادهای است که از نظر آزمایش با اشعهی X آمرف (بیشکل و غیر بلوری) باشد و از خود رفتار ویژهی انتقال به حالت شیشهای بروز میدهد. انتقال به حالت شیشهای، پدیدهای است که یک فاز آمرف جامد هنگام حرارت دادن به نمایش میگذارد و آن عبارت است از تغییرات کم و بیش ناگهانی برخی از خواص مانند ظرفیت گرمایی و ضریب انبساط حرارتی (که از مشتقات توابع ترمودینامیکی است) از مقادیری که خاص جامدات بلوری است به مقادیری که ویژهی مایعات است. دمای این تغییرات ناگهانی به دمای انتقال شیشه Tg موسوم است. همان گونه که ملاحظه شد، طبق تعریف بالا، وجود پدیدهی انتقال به شیشه یکی از الزامات وجود حالت شیشهای است.
پیشینهی شیشهگری در ایران
برای بررسی پیشینهی شیشهگری در ایران، نخست لازم است به نکاتی در مورد پیدایش تاریخی شیشه در جهان بپردازیم و لذا باید به زمانهای بسیار دور بازگردیم که انسان به دنبال شناخت راههای استفاده از شیشه (منظور شیشههای طبیعی) و تولید انواع آن بود.
گذر انسان از عصر حجر به دوران باستان، از اواسط هزارهی چهارم ق.م (حدود ۳۵۰۰ ق.م) آغاز میشود که تقریبا تمامی تمدنهای مهم اولیه تا حدود اواسط هزارهی دوم ق.م وارد این دوران میشود. پایان دوران باستان را سال ۴۲۶ میلادی میدانند.
با بررسی تحولات اجتماعی عصر باستان مشخص میشود که این تحولات، پیش شرطهای اجتماعی لازم برای توسعهی صنعت و تجارت را ایجاد کرد.
یکی از مسایل مهم مربوط به شیشه در این دوره، گسترش وسیع تجارت سنگ طبیعی شیشه در بین قبایل و مردم تمدنهای باستانی ساکن در کنارهی شرق مدیترانه، مصر، سوریه و بینالنهرین بود که به طور عمده برای ساخت مهره و منجوقهای تزیینی، و نیز قطعات نوک تیز (به ویژه نیزههای چوبی) برای دفاع و شکار بوده است. مطابق شواهد تاریخی، خاستگاه شیشهسازی را بینالنهرین و احتمالا باید در منطقهای که ماسه و قلیا در کنار هم قرار داشته است. جستجو کرد.
ساکنان بینالنهرین و تمدنهای اطراف آن اولین تجربههای ذوب را در شیشه انجام دادهاند. تجربیاتی که محصولات آن شباهت زیادی به شیشههای امروزی نداشت و ظاهر آنها بسیار کدر و پر از دانههای ذوب نشده بود. ولی به سرعت کیفیت ذوب بهبود یافت و تولید شیشهی مصنوعی و ساخت مهره و منجوق از آن در تمدنهای اولیه عصر باستان رواج پیدا کرد.
در واقع گسترش جغرافیایی ساخت شیشه از روندهای اساسی این “هنر- صنعت” در عصر باستان بوده است. به ویژه تمدنهای مصر، سوریه و بینالنهرین در مرکز رقابت قرار داشت. اسکندریه در مصر، دمشق در سوریه و نینوا در بینالنهرین در آغاز این روند تاریخی به قطبهای شیشهسازی عصر باستان تبدیل میشود.
با پیدایش دو تمدن نو پای یونان و ایران، شیشهسازی از مصر به یونان و از نینوا به ایران انتقال یافت (در حدود نیمهی اول هزارهی پایانی ق.م) و در غرب، عصر شیشههای اژهای و در شرق شیشههای ایرانی در روند تحولات تاریخی صنعت شیشه با مشخصههای جدید و متمایز از روندهای قبلی ظاهر شد.
گفته شد در قرن اول م “روش دَم” بزرگترین تحول تاریخی در شکل دهی به مذاب شیشه را ایجاد کرد و مهمترین تحولی که به وجود آورد، این بود که نه فقط امکان ساخت اشیاء بسیار ظریف و لوکس و نیز اشکال بسیار پیچیده فراهم شد، بلکه در مقایسه با گذشت تولید انبوه ظروف نیز امکانپذیر شد. تولید محصولات شیشهای گسترش زیادی پیدا کرد و شیشهسازان از منزلت بالایی برخوردار شدند.
در مسیر این تحولات، کانونهای تولید شیشه، هویتهای مستقلی ایجاد کردند و شیشهی ایرانی نیز پویش جدیدی را در شیشهسازی شرق آغاز کرد.
با تولد امپراتوری ایران در شرق (۵۳۸ ق.م) و سقوط شهر نینوا که بزرگترین مرکز شیشهسازی بینالنهرین بود، صنعت شیشهسازی از طریق شیشهگران شهر نینوا به ایران منتقل شد و به سرعت در بخش آریایی منطقهی خوزستان و ایلام که همسایهی بینالنهرین بود از مدتها پیش یعنی در هزارهی دوم ق.م و به ویژه در زمان امپراتوری ایلام – مرکز آن شوشتر بود – با شیشه آشنا و از آن استفاده میکردند.
در تپههای قلعهی کوتی شمال ایران و خرابههای تاریخی چغازنبیل و نیز در معابد مذهبی این ناحیه از زیگورات چغارنبیل که در فاصلهی سالهای ۱۲۶۵ تا ۱۲۴۵ ق.م ساخته شده، مقدار زیادی مهرههای استوانهای شیشهای به دست آمده که آبی تیره بوده و امضای شیشهگران کاسیتی و ایلامی بر روی آنها موجود است. اما همان طور که قبلا گفته شد، مهرههای به دست آمده از قلعهی کوتی در منطقهی دیلمان ثابت میکند که حداقل در هزارهی اول ق.م، مهره و منجوق شیشهای در ایران ساخته میشده است. بعدها ساخت انواع مهرههای تزیینی پیشرفت زیادی کرد به طوری که در اوایل قرن اول میلادی، تولید مهرههای سفید مرواریدی صورت گرفته است.
از انواع دیگر مهرههای ساخته شده در عصر ساسانی میتوان مهرههای دوقلو – که از اتصال دو مهره به دست میآمد – را نام برد. علاوه بر انواع مهرهها، اقسام زیورآلات از جمله حلقهی انواع آویزهای گردن، گوش، لباس، پیچههای تزیینی قطعات بازی و اشکال مختلف انسان و حیوان ساخته میشده است.
کاوشهای باستانشناسی، استفاده از ظروف شیشهای را در حوالی سالهای ۱۲۰۰ تا ۱۱۰۰ ق.م در ایران ثابت میکند. اما ظروف قدیمیتر به دست آمده به طور عمده امضای شیشهگران سوری را دارد و ظاهراً در ایران ساخته نشده است، به این دلیل نمیتوان با قطعیت زمان آغاز ساخت ظروف شیشهای در ایران را تخمین زد.
از منطقهی مارلیک دو ظرف شیشهای که به روش موزاییک ساخته شده است، به دست آمده که قدمت آنها به حدود ۱۲۰۰ الی ۱۰۰۰ سال ق.م میرسد.
قطعات شیشهای به دست آمده از ” منطقهی حسنلو” در جنوب دریاچهی ارومیه نیز ساخت ظروف شیشهای به روش موزاییک را در نیمهی دوم قرن نهم ق. م. در ایران ثابت میکند. ظروف شیشهای به دست آمده در خرابههای تخت جمشید شامل بشقاب، آبخوری، کاسه، پیالهی نوشیدنی و یک سری ظروف شکسته است که بازسازی آنها نشان میدهد اکثراً طرح و نقش خود را از ظروف فلزی برجسته گرفته است. بهترین آنها بشقاب گودگردی است که پیرامون آن طرحی برجسته از ترنج مدور است که گلبرگهای آن از پایهی بشقاب به طور شعاعی به بیرون پخش شده، و بسیار شبیه بشقاب نقرهای قدیمی است که نام اردشیر اول بر روی آن حک شده است. این ظرف به سالهای ۴۶۲ تا ۴۲۴ ق.م تعلق دارد.
بعضی از اقوام آریایی همچون قوم مارلیک که در کنارههای سپید رود و در دامنههای شمالی کوه البرز و یا سواحل جنوبی دریای خزر مستقر شدند، احتمالا بنا به دلایل جغرافیایی و دسترسی به منابع طبیعی فراوان از جمله معادن مس، طلا و نقره و آرامش حاصل از محیط زندگی در شمال، از رشد فرهنگی سریعتر برخوردار شدند و با بهرهگیری از ثروت فراوان، در سطح بسیار بالایی از نظر هنری و صنعتی قرار داشتند.
بررسی ظروف سفالی، مفرغی، طلایی و نقرهای این قوم از نظر شکل طرحهای تزیینی و تکنیک ساخت میتواند ما را در درک سبک و سلیقهی هنری به کار رفته در شیشههای ایرانی عصر باستان کمک کند. گفتنی است که هنرمندان خواه خود مبدع آن باشند، خواه این سبکها، پیشتر آنها ایجاد شده باشد در واقع شیشهگری ایرانی دارای نوعی هویت مستقل بوده و تأثیر تاریخی عمیقی در سایر آثار هنری صنعتی ایران داشته است. برجسته شدن شیشههای ایرانی در عصر باستان و گسترش شیشهسازی ایران به عنوان یک پویش جدید، ملهم از همان روحی است که به شکلگیری ظروف مارلیک انجامیده است. به طور مشخص، طرح ترنج که در کف اکثر ظروف فلزی مارلیک وجود دارد و در شیشههای ایرانی هم به کار رفته، بازتاب عقاید مذهبی اقوام آریایی است.
قرص خورشید به عنوان محور و اصل جهان در مرکز ترنج قرار دارد و حلقهای از برگ گیاهان که مظهر زندگی هستند، گرداگرد قرص حیاتبخش خورشید جمع شدهاند.
به هر حال شیشهسازی در دوران هخامنشی چندان وضع روشنی ندارد و نمیتوان با اطمینان محل ساخت ظروف شیشهای را اعلام کرد. شاید هم شیشهگران بینالنهرین آنها را در ایران ساخته باشند. متأسفانه یکی از مهمترین مشکلاتی که در بررسی تاریخی صنعت و خصوصاً صنعت شیشه در ایران وجود دارد، آن است که اشیای شیشهای قدیمی ایران یا اکثرا به سرقت رفته و یا به دلیل دخالت باستانشناسان کشورهای مختلف و عدم هماهنگی کار آنها و حفاری افراد غیر مسئول و احیانا سارقان اشیای عتیقه، نمیتوان تسلسل تاریخی این صنعت را دقیقا مشخص کرد، به ویژه اگر این واقعیت را هم در نظر بگیریم که ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی و تجاری خاص خود، پل ارتباطی در دنیای باستان بوده است و بر این اساس ورود شیشههای بینالنهرین، سوری و حتی مصری به ایران و تأثیرات متقابل در فرهنگ امری بدیهی بوده است، چرا که این تداخل، جدا کردن شیشههای ساخت ایران و تعیین ابداعات ناب و خاص ایرانی را بسیار مشکل میکند و اگر بدانیم که بیش از ۹۵ درصد شیشههای ایرانی بافت شده، در موزههای خارجی قرار دارد، مشکل بررسی دو چندان میشود.